هرم عفاف از حيا تا حجاب
|
هرم عفاف از حيا تا حجاب |
| انسان موجودی متفکر در چرخه هستی است که نظام فکری متناسب با اهداف آفرينش و جهانبينی خود را دارد و رفتارها و ديدگاههای او برگرفته از نوع نگرش اوست. جامعه انسانی نيز شکلگرفته از انسانهای هدفمند است که در سايه باورها و دانستههای خويش گامهايی جهت رسيدن به هدف و مطلوب خود برمیدارند. نگرش چه مثبت باشد و چه منفی، هدايتگر منش و روش انسان است. در نتيجه افرادی که نگرش مثبت و جهانبينی استوار بر معارف الهی دارند، به سوی رشد و تکامل گام برمیدارند اما آنان که گرفتار نگرشهای الحادی و غير الهی هستند، براساس نگرش خود، در پرتگاه گمراهی سقوط خواهند کرد. قانونگذار الهی جهت ايجاد جامعه سالم انسانی و هماهنگی با نظام هستی، شاخصههايی را برای رفتارها و روحيات بشر بيان کرده، آنها را به سوی مؤلفهها دعوت میکند. حيا، پاکدامنی، حفظ حدود و حريمها و ديگر رفتارهای تعريف شده انسانی از جمله شاخصهها هستند که در نوشتار حاضر به بيان آنها میپردازيم. نکته قابل توجه ارتباط ژرف و تنگاتنگ اين مقولهها با يکديگر است به گونهای که قابل تفکيک نيستند و جداسازی هر يک از اين حلقهها موجب گسست از مبانی و اصول میشود. شايد بتوان گفت سخن عمدهای که در مقاله حاضر در ارتباط با عفاف و پاکدامنی گفته میشود، تبيين و تفسير روابط بين لايههای پيدا و ناپيدای عفاف است و اين نوآوری در ارائه طرح «هرم عفاف» است که برگرفته از روايات معصومان(ع) نيز تجربيات عينی و ملموس نگارنده میباشد. پرسشهای اصلی پژوهش حقيقت عفاف چيست؟ ريشه و ثمره آن کدام است و چگونه میتوان فرهنگ عفاف را در جامعه ترويج کرد؟ آيا میتوان طراحی مناسبی برای «عفاف» داشت؟ضرورت بحث عفاف در جوامع انسانی از آنجا که آدمی موجودی اجتماعی بوده، از نظر روانی و اجتماعی نيازمند ايجاد روابط انسانی با همنوعان خود است، مبحث کيفيت ارتباط و چارچوبها مطرح میشود. مسلّم است ارتباطات انسانی به ويژه در جوامع متمدن امروز، منحصر در روابط جنسهای موافق با يکديگر نمیشود، اگر چه حتی در صورتی که چنين بود، باز به بحث «عفاف» در کيفيت و پسزمينه روابط نيازمند بوديم.گسترش جوامع انسانی با ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سياسی، گستره روابط بشر را وسعت بخشيده، چون ميزان آسيبپذيری در چنين جوامعی بيشتر میشود، بايد اصول و قواعدی جهت حفظ و سلامت اين گونه روابط در نظر گرفت. معمولاً در محيط کار و بيرون از کانون خانواده، حتی گاه درون خانه، نمونههايی از روابط دو جنس مخالف چه از گروه محرمها و چه از گروه نامحرمان ديده میشود که بايد تعريف شده، متناسب با موازين و اصول شرعی و عرفی باشد، در غير اين صورت موجب بروز مفسده و ناامنی روانی و اجتماعی میگردد. بنابراين لزوم ارتباطات انسانی به ويژه در گستره روابط دو جنس مخالف، اعم از محرم و غير محرم، و ضرورت وجود امنيت روانی فردی و اجتماعی و ايجاد جامعهای سالم در سايه بهداشت روانی، بحث در مورد عفاف، ريشهها و پيشينههای آن را ضروری مینمايد و نيازمند طراحی و مهندسی صحيح معرفتی در زمينه بهينهسازی روابط است. مفهومشناسی اصطلاحات در روند تحقيق و پژوهش، به اصطلاحات و واژگان کليدی برمیخوريم که درک و دريافت مفهوم آنها به صورت عملياتی، راهگشای ما در فهم عميقتر مسئله خواهد بود. اصطلاحات کليدی در اين نوشتار عبارتند از:لزوم ارتباطات انسانی به ويژه در گستره روابط دو جنس مخالف، اعم از محرم و غير محرم، و ضرورت وجود امنيت روانی فردی و اجتماعی و ايجاد جامعهای سالم در سايه بهداشت روانی، بحث در مورد عفاف، ريشهها و پيشينههای آن را ضروری مینمايد و نيازمند طراحی و مهندسی صحيح معرفتی در زمينه بهينهسازی روابط است. عفت (عفاف): حالتی نفسانی (درونی) است که از چيرگی شهوت بر افراد جلوگيری میکند. راغب اصفهانی مینويسد: «العفّة حصول حالة للنفس تمنعها عن غلبة الشهوة.»اين واژه در قرآن کريم به معنای عفت و خودنگهداری آمده است: «وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ» و يا «الذين لا يجدون نکاحا ...»، خودنگهداری هم در مورد نُمودهای شهوانی است مانند آنچه در آيات مذکور آمده، هم در مورد مال حرام يا شبههناک مانند: «وَ مَن کانَ غنيّا فَلْيَسْتَعْفِفْ؛ آن کس که توانگر است از خوردن مال يتيمی که تحت سرپرستی اوست خودداری ورزد.» برای عفت معانی ديگری مانند «ترک شهوت و پاکی خوی و جسم» و «نگاهداشت از ارتکاب حرام و درخواست از مردم»، ذکر شده است که به نوعی هم معنای قناعت در آن نهفته است و هم معنای تقوا و خودنگهداری. از مجموع مطالب پيشگفته میتوان دريافت که عفاف، نوعی حالت درونی است که انسان را از گناه باز میدارد و سکاندار هدايت رفتارهای بيرونی است. حجاب، پاکی نگاه و خيال و تفکر و ... از مصاديق بيرونی و نماد عفاف هستند. از تعريف راغب اصفهانی چند نکته مهم دريافت میشود: 1ـ عفاف اکتسابی است و اين مطلب از «حصول حالت» فهميده میشود، يعنی تحصيلی (اکتسابی) است، نه ذاتی که در اين وصف با حيا مشترک است. 2ـ نوعی بازدارندگی و نگاهداشت در آن نسبت به تمام انواع شهوات وجود دارد و در اين تعريف «غلبه شهوت» مطرح است که ظاهرا چيرگی آن بر عقل منظور است. 3ـ عفاف حالتی است که به «نفس» آدمی برمیگردد، پس نر و ماده در آن راه ندارد (چون نفس فراتر از جنسيت است) و اختصاص به زنان ندارد. صفت و حالت عفاف بايد در وجود مرد و زن نهادينه شود. حيا حيا ملکهای است که انسان را از گناه و ارتکاب حرام دور میکند. حيا نيز از امور اکتسابی است زيرا با انجام معاصی، فرد از حيا جدا میشود. ملکه صفتی است که در نفس راسخ و استوار شده باشد و يا استعدادی است که در پرتو آن میتوان کاری را با مهارت و ذوق انجام داد مانند استعداد رياضيات. بنابراين ملکه حيا در نفس انسان راسخ میشود و در پی آن مهارت زيست پاک و دور از گناه به وجود میآيد. در روايات، حيا از فرشتههای خدا مطرح شده است.عفاف، نوعی حالت درونی است که انسان را از گناه باز میدارد و سکاندار هدايت رفتارهای بيرونی است. حجاب، پاکی نگاه و خيال و تفکر و ... از مصاديق بيرونی و نماد عفاف هستند. |